فهرست مطالب کتاب

آن هم بی انتها پرواز می کند.
ولی در هر حال این انسان دارای این خصلت حرکت دائم و پویا و بی حد و مرز و اشباع نشدنی هست که دائم می خواهد سیری را که شروع کرده ادامه بدهد، منتها تا سیرش را در کدام مسیر حرکت و ادامه بدهد در سرشت انسان یک جاذبه ها و یک جرقه هایی وجود دارد و این جاذبه ها، یک جاذبه های لذت دوستی و سودجویی و شهوات و مقام دوستی و یک سائقه های علم دوستی و حق طلبی و کمال طلبی و این جور چیزهاست. همۀ این جاذبه ها در انسان هست حالا می خواهید شما این جاذبه ها را رو در رو (محاذات) هم بدانید و بگویید این جاذبۀ سوددوستی با جاذبۀ خیرخواهی رو در رو قرار گرفته، بنابراین با هم دست و پنجه نرم می کنند، می خواهید بگویید نه، اصلا انسان ابعاد مختلف دارد و هر بعدش جلوه ای دارد هر بعدش جرقه ای دارد و به دنبال هر جرقه یک جاذبه ای به وجود می آید که آدم را به طرف آن جاذبه می کشد منتها کار انسان این است و دقیق ترین گردنه ای که انسان اسلام را می تواند کشف کند اینجاست و ما اینجا انسان را یافتیم که تشخیص می دهد و می تواند انتخاب کند، می تواند ابداع کند و مسئول است و همین انسان دارای جاذبه های گوناگونی است.
کلمۀ مطلق طلبی را هم اضافه می کنیم: ببینید انسان همه این جاذبه ها را دارد و از این ها شاخه های زیاد در می آید ممکن است در بحث های روانشناسی هر روانشناسی این جاذبه ها را غریزه یا نهاد و یا سائقۀ طبیعی بنامد، هرچه می خواهد بنامد ممکن است از این حوزه، ده تا بشمارد از این حوزه 8 تا بشمارد، ممکن است کمتر بشمارد ما فعلا در جزئیاتش نمی خواهیم وارد بشویم، می گوییم که این دو نوع جاذبه ها در انسان وجود دارد یا می گوئیم این دو نوع غریزه ها در انسان وجود دارد و این انسان دارای قدرت تشخیص و اراده در کشاکش این جاذبه ها است و این جاذبه ها همه در درون انسان است، البته از درون انسان زبانه می کشد و می خواهد انسان را در مسیر خودش قرار بدهد، یعنی می خواهد انسان را در اسارت خودش قرار بدهد و آنچه که از درون خودش زبانه می کشد رو در روی انسان قرار گرفته و او را در بر می گیرد، و این انسان در کشمکش این جاذبه هاست و انسان اسلام تجلی می کند در اینکه با این

نظر خود را ارسال کنید