فهرست مطالب کتاب

و طرز تحول فلسفی، این را هم در فارسی با معنای علم و علمی قاطی کرده اند و وقتی که می گویند فلان چیز علمی نیست مقصودشان این است که از نظر علوم تجربی قابل تجربه نیست و در آزمایشگاه فلان مطلب را نمی شود تجربه کرد یعنی از انواع علم تجربی نیست. اما آیا این شامل آگاهی و علم مطلق هم می شود؟ یا اینکه به ما می گویند که اگر چیزی از روی پندار و توهم بود در برابر چیزی که علمی بود کدامیک قابل قبول است؟
ما دو چیز داریم یکی اش پنداری و توهمی است و یکی هم علمی است. کدام یک قابل عمل است؟ و پاسخ همۀ ما این است که آن که علمی است قابل قبول و عمل است و مقدم است و بعد بلافاصله می گویند که خدا علمی نیست، یعنی از نوع ساینس نیست یعنی از نوع علوم تجربی نیست که از راه تجربه به دست آمده باشد و وقتی که خدا علمی نباشد پس پنداری و توهمی است، بنابراین قابل قبول و قابل اعتماد نیست یعنی شناخت ماده علمی است ولی شناخت ماوراء ماده علمی نیست، یعنی می خواهد بگوید چیز مادی را فقط بشر از راه حس و تجربه می تواند درک کند ولی آن چیزی که غیر مادی باشد، از راه حس و تجربه قابل شناخت نیست، پس علمی نیست، ولی کدام علمی؟ علم به معنای تجربه و حس، و روی اصلی که موقعی که خواسته اند ساینس را ترجمه کنند نیامده اند یک اصطلاح فارسی برایش بگذارند که وقتی می گوییم علمی، مقصود علم تجربی است، و این لغت علم را که یک حوزۀ باز و وسیعی در فلسفه و منطق اسلامی دارد، در آن حوزۀ محدود تجربه گذاشته اند و درنتیجه خیلی راحت بسیاری از چیزها را غیر علمی می دانند و وقتی که ما درست یقه اش را بچسبیم و بگوییم که چطور می شود علمی نباشد؟ می گوید این ها که قابل آزمایش نیست قابل رؤیت و مشاهده و تجربه نیست!
پس یک طرف حرفش درست است اما یک طرف حرفش غلط است و از همان غلطی که به کار برده می خواهد بسیاری چیزهای غلط را به ما تحمیل کند اما باید محکم جلویش بایستیم و بگوییم که وقتی شما می گویید فلان چیز علمی نیست یعنی چه؟ در اصطلاح اسلامی علم در برابر ظن است، ما علم داریم و در مقابل آن ظن و جهل داریم. علم یعنی آن چیزی که دلیل قطعی و استدلال مسلم برای وجود آن پیدا شده باشد، یعنی نوعی برداشت ذهنی مستند به

نظر خود را ارسال کنید