فهرست مطالب کتاب

می گیرد و بعد یک کبرای مسلم درست می کند و بعد می خواهد به ما تحمیل بکند. بنابراین ما اصلا اصل قضیه را قبول نداریم که علمی یعنی آنچه که فقط در محدودۀ حس و تجربه و مشاهده و این طور چیزها محسوس باشد.
نکتۀ دیگری که می خواستم بگویم تا بعد به آن بحث برهانی دربارۀ معرفت بپردازیم این نکته است که راسیونالیست ها و ماتریالیست ها مطرح می کنند که آیا روح خالق ماده است یا ماده خالق روح است؟ مثل اینکه دو طرف قضیه را فقط همین دو تا می دانند، یعنی کسی که معتقد بشود به اینکه روح خالق است، یا معتقد بشود به اینکه ماده خالق است، آیا روح خالق ماده است یا ماده خالق روح است، این جور تعبیر می کنند یعنی به ذهن شنونده این جور القاء می کند که آیا ماده بوده است که به تدریج آن تصورات ذهنی و آن مقتضیات ذهن را آفریده و به دنبالش فرهنگ ذهنی را آفریده و به دنبالش علوم و ایدئولوژی و فلسفه و اندیشه و بالاخره فرهنگ بشر را به وجود آورده، یعنی از ماده برخاسته است و فرهنگ و ایدئولوژی و علم و معرفت و همۀ این ها پیدا شده است، این یک جور تصور است که ماتریالیست ها و راسیونالیست ها این جور تصور می کنند و می گویند که اول ماده است و حقیقت و اصالت برای ماده است و از این ماده صورت هایی به ذهن آدم می آید و در ذهن آدم صورت هایی از اشیاء خارجی می آید.
بعد این ها را تنظیم و مرتب می کنند و از توی آنها یک تصورات و تصدیقاتی در می آورند و بعد یک اصولی را استخراج می کنند و یک قضاوتی می کنند و بالاخره به این وسیله یک فکری و فرهنگی برای بشر به وجود می آید. این از طریق فلسفی بحث وارد می شود و بعد که می آید توی بحث های به اصطلاح مکتبی می گوید زیربنا اقتصاد است و دنبالش زندگی مادی انسان و چگونگی ادارۀ زندگی انسان، و از نحوۀ روابط اقتصادی فرهنگ جامعه ساخته می شود. دین هم جزئی از فرهنگ جامعه است و نوعی اندیشه هم هست بنابراین در واقع دین هم ساخته و پرداختۀ روابط اقتصادی جامعه است و این روابط اقتصادی جامعه است که برای مردم اندیشه، فرهنگ، هنر، دین و غیره را می سازد پس زیربنا اقتصاد است!
 یعنی معمولا یک بحث طبیعی را یک بحثی که مربوط به طبیعت و عالم ماده است، این را می آورند توی جامعه همان طور که در مسئلۀ تکامل هم

نظر خود را ارسال کنید