فهرست مطالب کتاب

بر فرشتگان عرضه کرد و گفت اگر راست می گوئید این ها را برای من بگوئید و آنها نتوانستند بگویند، لذا تسلیم شدند و پذیرفتند که موجود دیگری با شایستگی های برتری هست که می تواند به مقام خلیفه الهی برسد.
پس این یک مسئله که اسلام انسان را موجودی توانا می داند و قادر بر اینکه بشناسد و شناختی وسیع به گونه ای که به اعماق و ژرفای عالم طبیعت و جهان وجود و هستی بتواند راه پیدا کند و بسیاری از مرزهای عالم را به روی خویش با این کلیدها باز کند بنابراین انسان آگاه و عالم است. از همین جا ما تعبیر بصیرت تشخیص و آنچه را که قبلا گفته بودیم که بل الانسان علی نفسه بصیره (14/75) بصیرت را در می یابیم.  بصیرت و بینایی و آگاهی که انسان نسبت به خودش دارد، نسبت به جهان دارد و بعد قدرت تدبر و تعقل و تفکر و علم آموزی و این طور چیزها که قبلا رویش بحث شد.
مسئلۀ دیگری که در مورد انسان ما داریم قضیه اراده است و این از مهمترین بحث هایی است که دربارۀ انسان اسلام باید مطرح کرد. اراده یعنی اینکه می تواند تصمیم بگیرد و می تواند انتخاب کند، قدرت انتخاب. شما می دانید که برای انسان در طول تاریخ فلسفه به صورت های گوناگون چیزهایی را مطرح کرده اند، جبر یعنی این که به صورتی انسان را مجبور کنند، گاهی «جبر طبیعت» گفته اند که در مسیر حرکت طبیعت انسان مجبور است یک واحد در طبیعت و غرق در طبیعت است و حرکت جبری جهان انسان را با خودش می برد و می کشاند و بنابراین انسان نمی تواند در درون این طبیعت در درون این تاریخ خودش منشاء اثر و تصمیم گیری و جهت دادن باشد، گاهی انسان را محکوم تاریخ کرده اند «جبر تاریخ»، یعنی کاری به کل طبیعت ندارد، در جریان عمومی حرکت مجموعه انسان ها که این حرکتشان یک تاریخ را به وجود می آورد، این انسان هم یک مهره ای است در درون تاریخ و دارد حرکت می کند و در واقع این تاریخ کلی انسان است که به من و شما این وضع را داده که بتوانیم توی این کلاس بیاییم یا عبادت بکنیم یا درس بخوانیم یا مبارزه کنیم یا خدای ناکرده به دنبال مطامع و شهوات باشیم.
یعنی این موضعی که انسانی در طول زندگیش می گیرد دترمنیست ها می گویند این موضع را اول تاریخ برای انسان تعیین کرده

نظر خود را ارسال کنید