فهرست مطالب کتاب

خواستن به هر مسیری که می افتد ول کن نیست، و یکی از فرق های انسان با حیوان همین است، حیوان دقیقا محدود است یعنی تمام خواسته هاش محدود است، یک غذایی را که می خواهد می خورد سیر می شود بی چرا[؟] حتی آن لاشه را ول می کند می رود و اگر یک ذره تدبیرش، مآل اندیش باشد یک تکه از آن طعمه اش را در لانه خودش برای فردایش یا برای بچه اش می برد، اما آن که از حالا پیش بینی چندین سال را بکند و بعد هم این جور غذا و یک نوع غذای دیگر و انواع دیگر، و آن وقت تنوع غذا درست کند و اشتهای کاذب برای خودش به وجود بیاورد نیست. لانه هم همین طور، آن لانۀ طبیعی است که معمولا یک حیوان برای خودش می سازد اما آنکه لانه اش را توسعه و زرق و برق بدهد دو تا و پنج تا بسازد نیست، در مسائل جنسی هم همین طور، در بسیاری از مسائل هم همین طور است.
اصلا حیوان مرز دارد، مرز دقیقی که در طول تاریخ، همین مرز ثابت مانده و برای کلیه مشیت هایش، کلیۀ خواسته هایش مرز دارد و مرزش هم محدود است، ولی این انسان است که در هر یک از جاذبه ها که قرار می گیرد آن جاذبه بی انتهاست، و لذا هوی و هوسش بی انتهاست، شهوت پرستی اش بی انتهاست حتی میل به غذایش بی انتهاست، غذایی که یک معده محدودی می خواهد و انسان نمی تواند بیش از حد بخورد، ولی می بینید که از نظر کمی یعنی اندازه نمی تواند غذایش را زیادتر بکند از نظر کیفی، یعنی نحوه اش را و چگونگی و تنوعش را زیاد می کند و همین طور در مورد مسکن و لباس و غیره ذالک و همین طور در مورد سلطه و مقام و مقامی را که می خواهد، چون می خواهد بماند می خواهد منافع را جذب کند و می خواهد قدرتی داشته باشد، پس می خواهد مقامی داشته باشد، موقعیتی داشته باشد، نفوذ و محبوبیت داشته باشد، می خواهد مطرح بشود، این ها یک جاذبه هایی است که در انسان هست حالا یا ما اصلا بگوییم انسان که بی انتها به دنبال خواسته هایش می رود این بی انتها بودن به خاطر همین رابطۀ الهی است که سیر الی الله دارد و چون انسان مقصدش الله است بی انتها می خواهد، منتها این خواست وقتی در مسیر ماده و شهوات قرار گرفت پست می شود و وقتی در مسیر علم، خیر و فضیلت و ایثار و تقوی و معنویت و این قبیل چیزها قرار گرفت،

نظر خود را ارسال کنید