فهرست مطالب کتاب

دو رابطه برقرا کنیم. مانند آب خنک است، روز روشن است، هوا سرد است می خواهیم یک قضاوت بکنیم و بگوییم هوا دارای سردی است، آب دارای رطوبت است، این دیگر تصدیق است، این تصدیق در کجا انجام می گیرد و چگونه درک می شود؟ و چگونه یافت می شود؟
یک مقدار روشن تر بگوییم، فرض کنید، حسن عالم است؛ ما آنچه را که می بینیم حسن است نه آگاهی حسن، آگاهی حسن را هم به یک صورت دیگر کشف می کنیم می خواهیم رابطه برقرار کنیم بین آگاهی و حسن را هم می شناسیم، می خواهیم بگوئیم اینها با هم رابطه دارند، با هم مرتبط هستند، آنجایی که این رابطه برقرار می شود و این حکم انجام می شود کجاست و آن حکم را چگونه می کنیم؟ بنابراین در اینجا باز هم می خواهیم بگوییم که معرفت های تصوری با معرفت های تصدیقی فرق می کند، پروندۀ تازه ای باید برای معرفت های تصدیقی باز کرد.
و تصدیق هم یعنی ایجاد رابطه بین دو چیز و حمل یک چیز بر چیز دیگر، و باز در همین مسئلۀ تصدیق گاهی تصدیق جزئی است، گاهی تصدیق کلی است، مثلا درباره این میز که می گویید رنگش سیاه است، یک موضوع خاص در جلو شما است و رنگش هم سیاه است قضاوت می کنید، این یک تصدیق جزئی است یک وقت یک تصدیق کلی می خواهید بکنید و می خواهید بگویید که مثلا زن دارای عواطف و احساس شدیدی است اینجا دیگر قضاوت کلی است، دربارۀ مریم یا فاطمه یا فلان خانم قضاوت نمی کنیم که بگوییم مریم عاطفه دارد، می گوییم زن عاطفه دارد، اینجا مسئله کلی است، یعنی ما از تشخصات رفتیم بالا و یک قضاوت کلی کردیم دربارۀ یک حقیقت، قضاوت جزئی و قضاوت کلی با هم فرق دارد، برای اینکه قضاوت جزئی را ممکن است بگوییم از طریق حواس ما رنگ و میز را می بینیم و این رنگ روی این میز است پس با این دو تصور در ذهنمان یک رابطه برقرار می کنیم و یک حکم می دهیم ولی وقتی که موضوع تصدیق ما یک موضوع کلی است که آن فرد مشخص و معینش در بیرون وجود ندارد بلکه فرد شخصش به صورت جزئی وجود دارد اما کلیش در خارج وجود ندارد، اینجا قضاوت قضاوتی کلی است، ولی این چگونه قضاوت می شود و راه این معرفت و شناسایی چیست؟
یک مثال دیگری می زنیم، ما گاهی یک تصدیق می کنیم اما این تصدیق

نظر خود را ارسال کنید