باشد و اینکه این چیز خاص مال من باشد و یا این کتاب مال من باشد این حالت، خصلتی است که مال انسان هست منتها این را چه اندازه و در چه حدی مهار و تعدیلش کند و تنظیمش کند این خودش مسئلۀ مهمی است، آن وقت خواهید گفت، این کنترل و تعدیل با چه هدفی است، می گوییم که این کنترل و تعدیل با هدف سیر الی الله و حرکت به سوی خداست یعنی به گونه ای انسان این جاذبه های مختلفی که در او وجود دارد، این جاذبه ها را تنظیم بکند که در آن حرکت تکاملی انسان که انسان می خواهد رشد بکند و انسان متعالی و انسانی خیردوست بشود انسان مفید و انسان آگاه بشود، انسان خلاق بشود این خصلت ها در درونش رشد کند و بارور بشود.
درعین اینکه همین انسان طبیعی غذایش را خورده باشد اما نوع غذا خوردن نوع لباس پوشیدن نوع استفادۀ از مسکن و از کار و از مقام و از موقعیت اجتماعی اش به گونه ای نباشد که او را در این مسائل اسیر کرده باشد و او را به صورت یک حیوان مادی در آورد، بلکه غذایش را تنظیم می کند، تعدیل می کند، کنترل می کند، خودش را اسیر غذا قرار نمی دهد، در عین حال که غذا می خورد بردۀ غذا قرار نمی گیرد، اسراف کار نمی شود، عیاش نمی شود، اشرافی نمی شود و زندگی او را به حالت ابتذال، پستی و فرومایگی در نمی آورد و یک انسان متعالی است در عین اینکه توانسته است آن لذت جنسی و آن غذا و مسکن و سود و کار و علاقه به مقام و موقعیت اجتماعی تمام این ها را هم تنظیم و مهار کند و بر آن مسلط باشد و مهارش را در اختیار بگیرد.
بنابراین انسان در تعبیر اسلام انسانی است که قدرت انتخابش را بارور و قوی می کند و قدرت تشخیص و مسئولیت خودش [را] هم فراموش نکند که انسان مسئول است، در اینجا فقط حوزۀ مسئولیت انسان را می گویم که انسانِ مسئول، خودساز و محیط ساز و متصرف در طبیعت است یعنی این انسان از قدرت اختیار و انتخابش با آگاهی اش جاذبه های درونی اش را بتواند به گونه ای تنظیم کند و استفاده کند که خودش را بسازد و بارور کند، جامعه اش را اصلاح کند و راه و جهت بدهد و در مجموع همه این ها در مسیر الی الله باشد و حرکت، حرکت پویای تکاملی و بی وقفه باشد. این خلاصه ای است دربارۀ انسان در اسلام.