فهرست مطالب کتاب

چه حکمی است که شما می کنید و بعد دنبالش می فرماید "ما یتبع اکثرهم الا ظنا" بیشترین این ها که مشرک و منافق اند، پوچگرا هستند، بی عقیده و بیمار و کافر هستند، حقیقت را قبول ندارند و منکر می شوند، این ها ما یتبع اکثرهم، پیروی نمی کنند بیشتر این ها، الا ظنا، غیر از ظن، یعنی پندار، یعنی آنچه که دلیل قطعی برایش نیست "و انّ الظنّ لا یغنی من الحق شیئا" و ظن جای حق را نمی گیرد. یعنی حق را که آدم بخواهد پیدا کند، نمی تواند از طریق وهم و از طریق ظن پیدا کند و در جای دیگر می فرماید "تلک امانیهم، قل هاتوا برهانکم، ان کنتم صادقین"
اینجا برهان آمده و برهان همان سلطان و همان دلیل قطعی است، دلیلی که تلک امانیهم، این حرف هایی که می زنند، این دلیل ها و حرف ها، امانی آنهاست و قبل این آیه هست که یهود می گویند کسی وارد بهشت نمی شود مگر آنکه یهودی باشد و نصاری می گویند کسی وارد بهشت نمی شود مگر آنکه نصرانی باشد آیه می فرماید، تلک امانیهم، این ها آرزوها و خواب و خیال های خودشان است، یک چیزهایی می بافند و فکر می کنند که حقیقت دارد، این امانی و آن امنیه ها تصورات و آرزوهای آنهاست "قل هاتوا برهانکم، ان کنتم صادقین" بگو بیاورید آن دلیل قطعی، برهان و دلیل روشن را بیاورید، اگر این حرف درست است. و اگر دلیل نیاورید و برهان قطعی نداشته باشید، ادعای شما می شود ایده، امنیه، ظن، وهم، و علم و حقیقت نیست.
حالا به دنبال این ما دو تا بحث دیگر داریم. یک بحث این است که در راه شناسایی علم و حقیقت، یک موانعی وجود دارد، یعنی موانع شناخت که این موانع شناخت را هم باید شناخت.
موانع شناخت یعنی آن چیزهایی که مانع آدم است وقتی که می خواهد علم پیدا کند. و باید این موانع را از سر راه بردارد تا تحت تأثیر آنها قرار نگیرد و بتواند درست و حسابی حق را پیدا کند.
یکی از موانع شناخت هوی است، یعنی هوس یکی دیگر، اطاعت از قدرت مداران است یعنی قدرت زدگی، شخصیت زدگی، و یکی دیگر سنت گرایی است، یعنی پیروی از اجداد و آباء و از این قبیل چیزها که حالا در همین زمینه

نظر خود را ارسال کنید