استدلال و دلیل روشن قطعی، و ظن در برابرش یعنی پندار و تصور یعنی اینکه یک چیزی به ذهن آدم بیاید اما اگر بپرسند به چه دلیل نمی داند، آیا حتما هست؟ خبر ندارد. ظن یعنی گمان. وقتی که درصد اطمینان ذهنی از 100% بیاید پائین تر و چیزی باشد که دیگر در حکم 100 % نیست – گاهی 95 % هم در حکم 100 % است – از 100 % بیاید پائین تر ولو 80 % باشد و اگر از شما بپرسند آیا در کرۀ مریخ موجود زنده وجود دارد یا نه بگویید بله هست، آیا یقین دارید؟ دلیل دارید؟ برای شما مسلم است؟ و شما بگویید فکر می کنم، شنیده ام، گویا باشد، احتمال می دهم، این می شود ظن که از 100% آمده پائین تر.
امنیه و امانی هم که معمولا آرزوست یعنی آن ساخته هایی که آدم دوست دارد آن چنین چیزی باشد یا بشود و در واقع به جای حقایق خارجی ساختۀ ذهنی است، ساخته ای که مورد علاقه ماست که می خواهیم این طور چیزی باشد. و حالا ما خیلی روی این کلمات بحث نمی کنیم، فقط می خواهیم روشن بشود که اصطلاح علم در اسلام و در فلسفۀ اسلامی، آن آگاهی قطعی و روشن و مشخصی است از یک واقعیت خارجی، از یک تحقق و از یک عینیت، و اگر به ما گفتند که فلان چیز علمی نیست مثلا خدا علمی نیست، ما می گوییم، اتفاقا خدا برای ما علمی ترین علمی ها است، یعنی اعتماد و اطمینان منطقی و عقلی و استدلالی ما برای وجود و تحقق خدا هیچ قابل تردید نیست.
بنابراین دقیقا ما باید جلو قضیه بایستیم و بگوییم که همۀ شما وقتی که اصطلاح علمی را به کار می برید آیا مقصودتان اصطلاح علمی خاص علوم تجربی است؟ اگر این طور است دنبالش بسیاری از استدلال هایی که می کنید ما قبول نداریم. و اگر مقصودتان هر نوع آگاهی قطعی است که آنوقت نمی توانیم ماوراء [را] غیر علمی بدانیم برای اینکه ما آگاهی قطعی و استدلال برای وجودش داریم.
این یک نکته ای است که باید در نظر داشته باشید بنابراین در مقابل این فلسفه علمی و اصول علمی و تحلیل های علمی از تاریخ و مرتب کلمۀ علمی را به کار بردن و در برابرش همۀ استدلال ها و ایمان ها و اعتقادها و آنچه را که مبنای مادی ندارد قائل بودن، و از این قبیل مسائل را غیر علمی دانستن بایستی محکم بایستیم و این از جاهایی است که به هیچ وجه ما آن را قبول نداریم. او اول صغرای قضیه را قطعی