فهرست مطالب کتاب

در حس وجود ندارند و بسیاری از آنها ریشه هایش را از حس می گیرد، همان مسائل علمی عام و کلی که می گوید فلان چیز از ترکیب فلان چیز است یا در جسم قابلیت انبساط وجود دارد، این ها را از حس گرفته ایم یعنی اول این آهن را گرم کردیم دیدیم منبسط شده و از این یک قضاوت کردیم یک قضاوت کلی و اصول کلی که در خارج نیست و لذا ما می خواهیم یک چیزی را توی ذهنمان کشف کنیم که آنجا دیگر حس نیست ولو خمیر مایه اش را از حس گرفته باشیم.
توجه کردید، ما حس را منکر نیستیم فقط می خواهیم خودمان را در حس محدود نکنیم و بعد توی آن عالم ذهن که وارد می شویم یک خلاقیت های تازه ای می بینیم مثلا در همین مصنوعات هنری یک وقت هست که آنچه را که واقعا می سازد از همان چیزهایی است که از دیگران گرفته، خوب او هیچ چیز تازه ای نباید تجربه کند و هیچ شعر تازه ای نباید بگوید. اینکه یک شاعر یک قطعۀ تازه می سراید کلماتش را از توی همین کتاب های لغت و حرف هایی که می زنیم گرفته یعنی مصالحش را از همین چیزهای محسوس و شنیدنی گرفته ولی آن ترکیب خاصی که به آن شعر جلوه داده است یعنی هنر این ترکیب را ذهن، خودش ساخته، پس ما برای حس هم اصالت قائل هستیم ولی محدودیت قائل نیستیم یعنی فقط حس نیست بلکه به تعبیر قرآن، انّ السّمع والبصر و الفؤاد که اشاره کردیم فؤاد مانند آن دیگی است که نفت را در آن تصفیه می کنند مثل نفت سیاه را که از زمین استخراج می کنند و بعد در کارخانۀ پتروشیمی چند هزار نوع وسیله درست می کنند، آن مخزن و آن کورۀ بزرگی که این را تجزیه می کند و چیزهای مختلف می سازد اصلش را از همان نفت گرفته ولی آن قدرتی که در درون آن دستگاه به کار رفته خیلی وسیع است و ما می خواهیم بگوییم که این ذهن را فراموش نکنیم که از آن مصالح ساختمانی محسوس خیلی چیزها می سازد و خیلی کارها می کند.
لذا ما برای حس ارزش قائل هستیم، برای ماتریال و ماده هم ارزش قائل هستیم، ما که منکر ماده نیستیم ما اگر ماتریالیسم را می گوییم، محدود بودن واقعیات در ماتریال را می کوبیم یعنی می گوییم این طور نیست که فقط ماده واقعیت داشته باشد و چیزهای دیگر واقعیت نداشته باشند. یعنی ما هم ماتریالیست هستیم یعنی قبول داریم که ماده حقیقت دارد و هست، اما آن

نظر خود را ارسال کنید